یاسمینایاسمینا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

مسافر تابستونی

دختر که داشته باشی ....

دختر که داشته باشی، با خود تصور می کنی پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای زیبایش -وقتی کمی بلند تر شوند- و کیف عالم را می بری از انعکاس تصویر خرگوشی بستنشان   دختر که داشته باشی، خیال می کشاندت به بعد از ظهر گرم روز تابستانی که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده به گوش انداخته اید -همان هایی که هر که بیاویزدشان از شادی لبریز می شود و خنده ی از ته دل امانش را می برد-   دختر که داشته باشی انتظار روزی را می کشی که با هم بنشینید در حیاط خانه مادربزرگ و گل های یاس سفید و زرد به رشته درآمده گرانب...
17 بهمن 1392

سفر به گناوه

ظهر چهارشنبه گذشته همسری زنگ زد و گفت وسایل رو آماده کن که فردا با یه گروه از همکارا و خونواده هاشون میریم گناوه. منو دخملی هم تا عصر آروم آروم چمدونمونو بستیم و بقیه وسایل رو همسری که اومد زحمتشو کشید برای این سفر دو روزه یه اتوبوس هم در نظر گرفته بودن اما چون ممکن بود دخملی با سر و صداش بقیه رو اذیت کنه ما تصمیم گرفتیم که با ماشین خودمون بریم و تو گناوه به جمع بپیوندیم. پنجشنبه صبح زود پاشدیم ، خودمون آماده شدیم و برای اینکه نازگلم بیدار نشه قصد داشتم یه پتو دورش بگیرم و بذارمش تو ماشین، اما دخملی سحرخیز من سریع بیدار شد و آمادش کردم، سوار ماشین شدیم. صبح خیلی قشنگی بود همه جا مه بود طوری که چند متر جلوتر رو نمیشد دید. یاس...
6 بهمن 1392

شب یلدا و چهار ماهگی

                             اولین روز زمستونیتون بخیر بعد از  دو هفته با یه پست جدید اومدیم خدمتتون... تو این دو هفته دخمل نازمونو کچل کردیم تا موهاش یکنواخت در بیاد. اما بعد از مراسم کچل کردن که توسط منو باباش انجام شد، من کلی پشیمون شدم که چرا موهای قشنگ دخترمو زدیم، افسوس دیگه فایده ای نداشت و دخترم مثل جوجه های آخر پاییز فقط کرک داشت!! گفتم پاییز بله پاییز هم گذشت... جوجه های آخر پاییز رو هم شمردن، امسال ما هم یه جیک جیک داشتیم که حال و هوای خاصی به شب یلدامون داد. این جوج...
2 بهمن 1392
1